قطعات فلسفی

فصل‌ حقیقی شیء

«به‌ گفته‌ ابن‌سینا(الالهیات‌ من‌ کتاب‌ الشّفاء، ج۱، ص‌ ۲۳۷ـ۲۴۰) فصل‌ حقیقی مقوّمِ نوع‌ و مقسّمِ جنس‌، قابل‌ شناخت‌ نیست‌ و به‌ دلیل‌ ناآگاهی‌ از فصل‌ حقیقی‌ یا فقدان‌ لفظ‌ و اسم‌ مختص‌ به‌ آن‌ و دالّ بر آن‌، به‌ دلالت‌ مطابقه‌، در تعاریف‌ و حدود از اخص‌ لوازم‌ و آثار فصل‌ استفاده‌ می‌شود كه‌ فصول‌ منطقی‌ نامیده‌ می‌شوند. در واقع‌، فصل‌ حقیقی‌ ملزوم‌ و مبدأ و مأخذ فصل‌ منطقی‌ است‌ و فصل‌ منطقی‌ از فصل‌ حقیقی‌ انتزاع‌ می‌شود و عنوانی‌ برای‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ صورت‌ مفاهیم‌ اشتقاقی‌ در تعریف‌ ماهیت‌ بیان‌ می‌شود. مثلاً، ناطق‌ یا نطق‌، فصل‌ حقیقی‌ انسان‌ نیست‌، چون‌ اگر مقصود نطق‌ ظاهری‌ باشد، از مقوله‌ كیف‌ مسموع‌ است‌ و اگر مراد نطق‌ باطنی‌ یا ادراك‌ كلیات‌ باشد، از مقوله‌ كیف‌ یا اضافه‌ یا انفعال‌ است‌ و هركدام‌ از اینها عرض‌اند كه‌ نمی‌توانند مقوّمِ جوهر نوعی‌ و محصلِ جوهرِ جنسی‌ باشند.»(دایرة المعارف بزرگ اسلامی)

گویا ابن سینا پی برده بود که بنیاد هستی بر خلاء،شکاف،تاریکی و امر غیرقابل شناخت است؛ مغاکی که در درون اشیا خانه دارد. درست مثل نیستی هگل. ابن سینا برخلاف کانت این امر ناشناختنی را در فراسوی شیء قرار نمی دهد. شیء فی نفسه ابن سینا(فصل حقیقی) در دل پدیدار جای دارد. امری که نمادین نمی شود و به بیان در نمی آید. این بحث هرگز آنگونه که باید پیگیری نشد.

+ نوشته شده در  سه شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 21:16  توسط مهدی میرابیان  |